Home Posts Archive Profile FeedBack RSS Designer
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان vampire و آدرس vampire10.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب ارسالی

 

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

 

"سردار سيد مجيد مير احمدي" معاون سرمايه انساني وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح در گفتگو با خبرنگار دفاعي - امنيتي باشگاه خبرنگاران، در تشريح ويژگي‌هاي جديدترين جنگنده ايراني که قرار است در آينده نزديك رونمايي شود، اظهار داشت: اين جنگنده يک جنگنده فوق‌پيشرفته است که مي‌تواند تمام نيازمندي‌هاي نيروهاي مسلح را در صحنه نبرد هوايي پاسخ‌گو باشد.

وي افزود: اين جنگنده داراي قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي فوق‌العاده‌اي است که آن را  با آخرين فناوري‌ها و دستاوردهاي نوين جهان در اين عرصه، همطراز كرده است.

معاون سرمايه انساني وزارت دفاع همچنين از دستيابي به دستاوردهايي زمينه‌ساز براي حضور هرچه بيشتر در "عرصه فضايي" خبر داد و خاطرنشان کرد: در حوزه دفاعي حضور قدرتمندانه و توسعه هرچه بيشتر را در دستور کار داريم و به زودي ملت شريف ايران خبر پرتاب "ماهواره‌هاي جديد ايران" را به فضا خواهند شنيد.

 
تصاوير

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني

http://www.oojal.rzb.ir جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->

روع اولیه ی مطالعه ی چگالی شدید سیاه چاله ها در سده ی 18 شروع شد ، تقریبا به فاصله ی کمی از انتشار نظریه ی نسبیت اینشتین کارل شوارتسشیلد موفق به حل معادله ای شد که در مورد یک شی بحث می کرد بعد ها اشخاصی مانند اپنهایمر ، ولکف و اشنایدر در سال 1930 متوجه وجود شی ای به نام سیاه چاله در جهان شدند (البته واژه ی سیاه چاله در سال 1969 توسط دانشمندی به نام جان آرچیبالد ویلر ابداع شد) این دانشمندان نشان دادند که وقتی ستارگان پر جرم سوخت خود را به طور کامل از دست می دهند نمی توانند خود را تحمل کنند و نیروی جاذبه خودشان بر خودشان غلبه می کند و آنها را به اصطلاح رمبیده می کند به درون خود.

در جهان نسبیت گرانش خود را در لباس خمش فضا و زمان نشان می دهد . اجرام پر جرم فضا زمان را خمیده می کنند ، به این دلیل است که هندسه نمی تواند آن را توصیف کند در کنار سیاه چاله خمش فضا بسیار شدید است و به همین دلیل خصوصیتهای سیاه چاله عجیب به نظر می رسد

سیاه چاله ها دارای خصوصیتی به نام افق رویداد است این افق رویداد سطحی کروی شکل است که از آن به مرز سیاه چاله ها نام برده می شود شما می توانید داخل آن شوید اما نمی توانید از آن خارج شوید در واقع به محض آنکه شما وارد آن شوید شما محکوم شده اید که به سمت مرکز تکینگی که در مرکز سیاه چاله واقع شده است کشیده شوید .

شما می توانید فکر کنید که افق رویداد مکانی است که سرعت گریز از آن برابر با سرعت نور است قاعدتا خارج است افق رویداد سرعت گریز کمتر از سرعت نور است

برای یک رصدگر وقتی که به افق رویداد نگاهی می اندازیم البته نه با امکانات رصد چشمی بلکه رادیویی و ... افق رویداد را سطحی کاملا کروی ثابت خواهیم یافت ولی اگر به آن کمی نزدیک تر شویم متوجه تندی آن می شویم در واقع اون دارد با سرعت نور حرکت می کند پس ما برای اینکه بتوانیم از سیاهچاله فرار کنیم باید سرعتی مافوق نور داشته باشیم .

هنگامی که به افق وارد شوید مختصات وضعیت فاصله شما از مرکز به طور شتابداری کم می شود ولی در عوض به خاطر هندسه ی منحصر به فرد سیاه چاله ها مختصات زمان شما به طور شتابدار به سمت جلو می رود به طوری که شما فلواقع در آینده به سر خواهید برد .

 

اندازه ی سیاه چاله ها چقدر است ؟

برای این سوال 2 جواب وجود دارد یکی اینکه ما از دیدگاه جرم به سوال بنگریم پس بهتر است بپرسیم که جرم سیاه چاله ها چه اندازه است ؟ یا اینکه از لحاظ اشغال فضا یا همان حجم سیاه چاله ها را بررسی کنیم پس در آن صورت بهتر است بپرسیم که حجم سیاه چاله ها چه اندازه است ...

پس بیایید ابتدا در مورد جرم آنها بحث صحبت کنیم .

به طور کلی هیچ حدی برای بزرگی جرم یا کوچکی جرم یک سیاه چاله نداریم و نمی توان گفت فلان سیاه چاله پر جرم ترین یا آن یکی کم جرم ترین آنهاست .

ابتدا ما باید بدانیم که چقدر جرم لازم است تا چگالی به آن زیادی را ایجاد کند حال ما

می دانیم که سیاه چاله ها سرنوشت ستارگان پر جرمی بوده اند و همچنین ما انتظار داریم وزن سیاه چاله ها بیشتر از وزن ستارگان پر جرم باشد به طور استاندارد سیاهچاله 10 برابر جرم خورشید جرم دارد یا به طور تقریبی

  

 

 

 

همچنین ستاره شناسان حدس می زنند که سیاه چاله های پر جرمی در وسط کهکشان ها وجود داشته باشند که جرم آنها چیزی در حدود

 

   

یعنی یک میلیون برابر جرم خورشید .

دومین برداشت ما از سوال مربوط به حجم اشغالی سیاه چاله در فضا بود ، در واقع شعاع شوارتسشیلد (منظور همان شعاع کره ی افق رویداد است) و جرم یک سیاه چاله در تناسب نسبت به هم قرار دارند اگر جرم سیاه چاله ای 10 برابر  سیاه چاله ی دیگر باشد شعاع شوارتسشیلد آن هم 10 برابر آن یکی است برای مثال اگر جرم سیاه چاله ای به اندازه ی جرم خورشید باشد شعاع شوارتسشیلد آن 3 کیلومتر خواهد بود یا به ترتیب سیاه چاله هایی که 10 برابر و 1 میلیون برابر جرم منظومه ما جرم دارند(سیاه چاله ی واقع در مرکز کهکشان ما) دارای شعاع 30 کیلومتر و 3 میلیون کیلومتر هستند . 3 میلیون کیلومتر شعاع به نظر ما بسیار زیاد می آید ولی در واقع در مقابل استاندارد های موجود شعاع زیاد بزرگی هم محسوب نمی شود برای مثال خورشید ما دارای شعاع 700000 کیلومتر است و سیاه چاله های پر جرم تر شعاعی به اندازه ی 4 برابر شعاع خورشید دارند .

 

اگر من به داخل سیاه چاله وارد شوم برای من چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

(اول این فرض را بکنیم که در هنگام ورود به داخل سیاه چاله ما نسوزیم)

حال بیایید فرض کنیم که با کشتی فضایی خود یکراست وارد سیاه چاله ی موجود در وسط کهکشان شدیم (البته وجود سیاه چاله در وسط کهکشان ما یک فرضیه است و هنوز اثبات نشده است ولی بیایید فرض وجود آن را بکنیم) هنگامی که وارد شدیم موتور راکت های خود را خاموش می کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

در ابتدا شما به هیچ وجه میدان گرانشی را در اطراف خود احساس نمی کنید  بعد شما سقوط می کنید تمام قسمت های بدن شما و کشتی فضایی شما کش می آیند و شما احساس سنگینی می کنید (این همان احساسی است که فضانوردان حین برگشتن به مدار زمین احساس می کنند) همان طور که به مرکز چاله نزدیک می شویم شما احساس نیروی گرانش به صورت جزر و مدی خواهید داشت به این صورت که پای شما به چاله نزدیک تر از سر شماست و اختلاف گرانش به حدی می شود که شما این احساس جزر و مدی را در بدن خود احساس می کنید به صورت خلاصه شما احساس کشیدگی در بدن خود می کنید ؛ این نیروهای جزر و مدی گرانش ثابت نمی مانند و تغییرات آن هرچه به مرکز بیشتر نزدیک می شوید بیشتر می شود و در نهایت شما قطعه قطعه خواهید شد .

برای سیاه چاله ها بلندی مانند آنچه در آن افتادیم در ابتدا نیروهای جزر و مدی گرانش اصلا قابل توجه نیستند و تا فاصله ی 600000 کیلومتری از مرکز سیاه چاله اصلا احساس نمی شوند ؛ حال اگر ما وارد سیاه چاله ی کوتاهی شده بودیم نیروهای جزر و مدی زودتر به اذیت کردن ما می پرداختند و از فاصله ی 6000 کیلومتری از مرکز به بعد اثرات خود را بروز می دادند (و دلیلی که ما سیاه چاله ی بلند را برای سقوط خود انتخاب کردیم این بود که بیشتر بتوانیم زنده بمانیم و تحقیق کنیم )

ممکن است سوال کنید که ما تا اینجا داشتین احساس می کردیم ما در حال سقوط چه چیزی خواهیم دید ؟ و جواب خواهید شنید که لزوما ما نباید چیزی ببینیم شاید ما شاهد تکه تکه شدن چیزهای دیگری باشیم که آنها هم مانند ما در حال سقوط هستند البته بعد از آنکه نور تابشی آنها به ما برسد شما در حال سقوط می توانید اجرامی را ببینید که هنوز سقوط نکرده اند ولی آنها به هیچ وجه شما را نخواهند دید و دلیل آن هم آشکار است که نوری که شما از خود منتشر می کنید قادر به گریز از افق نیست پس به چشم آن شخص خارج از افق رویداد نخواهد رسید .

سوال دیگر اینکه چقدر این فرآیند سقوط طول خواهد کشید ؟ جواب آن بستگی به این دارد که شما از کجا شروع کرده باشید بگذارید از آنجا آغاز کنیم که 10 برابر شعاع آن سیاه چاله از آن فاصله داشته باشیم خوب برای یک سیاه چاله با جرم یک میلیون برابر جرم منظومه شمسی ما این فرآیند و سقوط ما 8 دقیقه تا رسیدن به افق به طول خواهد انجامید بعد از آن 7 ثانیه دیگر مهلت خواهید داشت و بعد از 7 ثانیه شما به مرکز تکینگی یا مرکز سیاه چاله رسیده اید ! حال شما اگر این مسئله را برای سیاه چاله ای کوچکتر در نظر بگیرید این فرآیند سریع تر انجام خواهد شد هنگامی که شما در حال سقوط هستید تمامی موتور و توان خود را در 7 ثانیه به کار خواهید گرفت تا اینکه شاید بتوانید از چنگ سیاه چاله بگریزید اما این کار به شما کمک که نمی کند هیچ باعث می شود که شما به مرکز تکینگی بیشتر نزدیک شوید پس بهتر است که آرام بنشینیم و این شعر را بخوانیم :

خیام اگر ز باده مستی خوش باش                     با ماه رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است              انگار که نیستی چون هستی خوش باش

 

دوست من که در جای امنی ایستاده من را در حال سقوط چگونه می بیند ؟

دید دوست من کاملا با دید من فرق خواهد داشت هنگامی که من به افق رویداد نزدیک و نزدیک تر می شوم دوست من حرکت من را آهسته تر از قبل می بیند در واقع فرقی نداره که دوست من چه مدت صبر کنه او هیچ وقت رسیدن من را به افق نخواهد دید همچنین دوست من من را کوچکتر و کوچکتر خواهد دید و این دلیلی است که ما به سیاه چاله ها ستاره ی فریز شده یا یخ زده می گوییم چرا که ما اون رو به همین حال درک

می کنیم .حال باید سوال کنیم که چرا من باید در نظر او چنین بیایم ؟ دلیلش خطای دید است در واقع خود ما می دانیم که زمان تا بینهایت طول نمی کشه تا من به افق حادثه برسم (همان طور که گفته شد تا افق حادثه 8 دقیقه و بعد از آن چند ثانیه) هر چقدر که من به افق نزدیک تر می شوم نوری که از من ساطع می شود باید تلاش بیشتر و بیشتری کنه تا به چشم دوستم بیاید در واقع نوری که من از خود ساطع می کنم در حال بلعیده شدن توسط سیاه چاله است و هرگز به دوستم نخواهد رسید .

 پس تا اینجا دانستیم که زمان در کنار افق حادثه کند تر از فاصله ی دورتر از آن می گذرد پس اگر معجزه ای بشود و من بتوانم با کشتی فضایی خود نزد دوستم بازگردم او را پیر خواهم دید .

 

 

 

 

خوب حالا بگویید که کدام یک از این 2 توضیح صحیح تر است؟(خطای دید یا کندی زمان)

جواب این سوال هم بستگی به این دارد که شما سیاه چاله را در چه مرجع و مختصاتی بررسی کنید اگر از مختصات شوارتسشیلد استفاده کنید شما وقتی به افق می رسید که زمان بینهایت شده باشد در واقع مختصات شوارتسشیلد در کنار افق رویداد بینهایت انحراف بر می دارد اگر مختصات شوارتسشیلد را در نظر بگیریم در نظر ما زمان بینهایت نمی شود ولی زمان در دید دوست ناظر بر ما زمان بینهایت بر ما می گذرد به طور واضح تر اینکه نور بینهایت زمان لازم دارد تا به دوست شما برسد .

پس هم مختصات استاندارد جوابگوی ما است و هم مختصات شوارتسشیلد ولی طرز بیان در هر 2 گوناگون و درست است .

در عمل طولی نمی کشد که شما از دید دوست خود ناپدید می شوید در واقع طول موج نوری که از سیاه چاله بر می آید به سمت قرمز است برای روشن تر شدن موضوع اگر شما نوری را از خود با طول موج خاصی ساطع کنید به دوست شما همان نور با طول موج بلند تر خواهد رسید قاعدتا این درست است که بگوییم که هر چه ما به افق رویداد نزدیک و نزدیک تر می شویم طول موج ارسالی از طرف ما بلند و بلند تر می شود در آخر نوری برای دریافت دوست شما باقی نخواهد ماند نور متساعد شده از شما ابتدا به شکل مادون قرمز دریافت می شود و سپس به صورت موج های رادیویی و ...

نکته : به یاد داشته باشید که نور از بسته هایی به نام فوتون تشکیل شده اند

پس به یاد داشته باشید که تا آخرین لحظه که شما هنوز به داخل افق نیافتاده اید آخرین فوتون ارسالی شما به دوست شما خواهد رسید البته در مدت زمان کمتر از یک ساعت در سیاه چاله ای با جرم 1 میلیون برابر جرم منظومه شمسی بعد از رد شدن شما از افق حادثه دیگر هیچ نوری برای دوست شما ارسال نخواهد شد .

 

اگر سیاه چاله وجود دارد آیا می تواند تمامی جرم های عالم را در خود ببلعد؟

خیر سیاه چاله ها یک افق رویداد دارند در واقع همان منطقه ای که کسی نمی تواند از آن فرار کند اگر کسی از آن رد شود حکم آن جسم لمس تکینگی و همانا فناست ولی در دورتر از این افق شما می توانید از مکیده شدن فرار کنید در واقع قدرت مکش یک سیاه چاله که جرمش به اندازه ی منظومه شمسی ما است در خار ج از افق رویداد به

اندازه ی مکش منظومه ی شمسی در مقابل سایر اجرام است .

 

اگر خورشید سیاه چاله شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

اول بگذارید خیالتان را راحت کنم که خورشید هیچ گاه سیاه چاله نخواهد شد  چرا که قبلا گفته شده بود که برای سیاه چاله شدن 10 برابر جرم خورشید جرم لازم است

خورشید می تواند تا 5 بیلیون سال نیز می تواند به زندگی خود ادامه دهد بعد از آن تبدیل به غول قرمز می شود در مدتی که دارد بزرگ و بزرگتر می شود  همه چیز را به اصطلاح می خورد عطارد و زهره و متاسفانه زمین را ؛ بعد از آن خورشید به پایان زندگی خود

 می رسد و تبدیل به یک کوتوله ی سفید می شود .

ببخشید از سوال اصلی خارج شدیم سوال این بود که چه می شد اگر خورشید به دلایلی به سیاه چاله تبدیل می شد ؟ تنها اثری که این واکنش دارد این است که دور و بر خورشید تاریک و بسیار سرد می شد زمین و سایر سیارات به داخل سیاه چاله کشیده نمی شوند آنها به همان نظمی که هم اکنون دارند به دور خورشید می چرخند به دور سیاه چاله ی خورشید خواهند گشت شاید بپرسید چرا ؟ دلیل آن هم کوچکی شعاع شوارتسشیلد آن است فقط 3 کیلومتر شعاع شوارتسشیلد سیاه چاله خواهد شد و سیاه چاله نخواهد توانست سیارات را که به این دوری هستند ببلعد .

 

 

 

 

آیا مدرکی بر وجود سیاه چاله ها ارائه شده است ؟

بله شما مستقیما نمی توانید سیاه چاله ها را ببینید به این دلیل که نوری از افق رویداد نخواهد گذشت واین به این معنی است که ما باید دنبال مدرک غیر مستقیم باشیم

فرض کنید شما منطقه ای از فضا را پیدا کرده اید که احتمال می دهید در آنجا

سیاه چاله ای حضور داشته باشد چطور می توانید چک کنید که حدس شما در مورد وجود یا وجود نداشتن آن درست بوده است یا نه ؟ اولین چیزی که شاید به ذهن ما بیاید این است که بیاییم ببینیم که چقدر جرم در آن ناحیه از فضا وجود دارد اگر شما متوجه جرم متمرکز زیادی شدید و اگر آن جرم تاریک بود درست است این یک حدس احتمالا درست در مورد وجود سیاه چاله در آن ناحیه است 2 راه برای این کارهایی که کردیم وجود دارد یکی اینکه مرکز کهکشان هایی مانند راه شیری را جستجو کنند آنجا می توان هم جرم را پیدا کرد و هم چیزهای دیگر و دوم استفاده از سیستم دودویی اشعه ایکس ساطع شده از مرکز کهکشان بر طبق چیزهایی که اینجا برشمردیم 2 دانشمند در سال 1995 به نام های کورمندی و ریچستون 8 کهکشان را یافتند که در وسط آنها جرم تاریک و زیادی بود جرم هسته ی این کهکشان ها بین یک میلیون تا چندین بیلیون برابر جرم خورشید بود جرم آنها از روی سرعت ذرات گازی که دور آنها می گشتند حساب می شد

دلیلی که می شد آورد برای آنکه آن اجرام را سیاه چاله قلمداد کنند این بود که یک سخت بود که فکر کنیم چیز دیگری غیر از سیاه چاله ها در آن قسمت وجود دارد یعنی به آن چگالی و تاریکی یعنی در آن قسمت نمی توانست خوشه های ستاره ای وجود داشته باشد دوم اینکه تنها تئوری ای که می توانست معمای اجرامی مانند کوازارها و کهکشان های فعال را حل کند این بود که باید در وسط کهکشانها سیاه چاله های پر جرمی باشند  اما دلیل دومی زیاد محکم نیست .

2 تا از جدیدترین اکتشافات قوی ترین پشتیبان برای نظریه ی وجود سیاه چاله ها در وسط کهکشان هستند  اول آنکه در نزدیکی کهکشانهای فعال چشمه ی تشعشع

یافته اند به این معنی که منبعی از ماکروویو های قدرتمند پیدا شده است اون هم در هسته ی کهکشان ها . دانشمندان توانسته اند با تحلیل موجها نقشه ای از سرعت پخش گازها با وضوح بالا تهیه کنند . در واقع آنها این کار خود توانستند سرعت را در کمتر از نصف یک سال نوری از مرکز کهکشان بدست بیاورند . در این اندازه گیری آنها توانستند نتیجه بگیرند که شی پر جرمی که در مرکز کهکشان وجود دارد شعاعی کمتر از نصف سال نوری دارد و این سخت بود که به جای سیاه چاله ما انتظار چیز دیگری در وسط کهکشان باشیم که هم پر جرم باشد و هم در حجم کمی باشد .(این تحقیقات در تاریخ 21   January سال 1995 از مجله نیچر شماره ی 373 برداشت شده است)

دومین کشف کار جمع کردن مدارک را بر عهده دارد . ستاره شناسان پرتو ایکس توانستند خط نوری کشف کنند که نشان از آن داشت که در مرکز و هسته ی کهکشان ها اتم ها با سرعت زیادی در حال حرکت هستند تقریبا با سرعت یک سوم سرعت نور به علاوه پرتویی که از این اتم ها خارج می شد انتقال به سمت قرمز داشتند (انشا الله در مورد انتقال به سمت قرمز مقاله ای در همین وبلاگ خواهید دید ) که ما این انتظار را از اشعه های ساطع شده در کنار افق حادثه ی یک سیاه چاله داریم (این تحقیقات در تاریخ 22 june سال 1995 از مجله نیچر شماره ی 375 برداشت شده است)

سیاه چاله های از انفجارهای supernova  ای ستارگان پرجرم به وجو می آیند . اگر یک ستاره ی پر جرم به دور از ستارگان دیگر به سیاه چاله تبدیل شود ما شانس کمی برای دیدن آن داریم اما اگر یکی از ستارگان 2 تایی (در مورد این ستارگان بعدا به طور کامل توضیح خواهیم داد ) تبدیل به سیاه چاله شود ستاره ی دیگر را به طرز زیبایی می بلعد و صفحه ای از چرخش و بلعیده شدن درست می شود که زیبایی خاصی دارد . آن ستاره ای که در حال کشیده شدن است همچنان که به سیاه چاله نزدیک و نزدیکتر می شود داغ و داغ تر می شود و از خود تشعشعاتی خارج می کند که در طیف اشعه ی ایکس قابل دیدن است .

 

 

 

فرض می کنیم که شما یک منبع اشعه ی ایکس از ستارگان دوتایی پیدا کردید حال چطور می توان گفت که جسم متراکم یک سیاه چاله است ؟ خوب کاری که حتما انجام خواهید داد برآوردی از جرم آن است . خوب ما می دانیم که ستاره ای دارد حول یک جسم که معلوم نیست سیاه چاله است یا نه می چرخد ما می توانیم سرعت چرخش ستاره ی معلوم را اندازه بگیریم و از روی آن جرم آن جرمی که معلوم نیست را مشخص کنیم حال که جرم ستاره ی ناپدید پیدا شد و اگر جرم آن خیلی زیاد باشد احتمال وجود یک سیاه چاله بسیار زیاد است . برآورد ما از جرم آن جسم و اشعه های ساطع شده از  آن می توانند دلایل محکمی بر وجود سیاه چاله باشند .در سال 1992 در مجله یAstronomy and Astrophysics خانمی با نام آنِ کاولی به طور خلاصه توضیح داد که سیستم هایی که هم اکنون روی آن های بحث می شود 3 تا هستند 2 تا از آن ها در کهکشان خود ما هستند و یکی دیگر نزدیک ابر ماژلانی بزرگ دارای جرمی هستند که اجسامی غیر از سیاه چاله نمی توانستند این جرم را داشته باشند .

 

 

 

چگونه سیاه چاله ها تبخیر می شوند ؟

قبل از سال 1970 به علت نتایجی که از مکانیک کوانتومی به دست می آید استفان هاوکینگ نظریه ای داد بنا بر این که سیاه چاله ها کاملا تاریک و سیاه نیستند آن ها از خود پرتو ساطع می کنند انرژی ای که برای تولید این اشعه ها لازم است را جرم سیاه چاله ها تامین می کنند بنابراین سیاه چاله ها در اصطلاح آب می روند و کوچک می شوند سیاه چاله ها به طور مرتب و تند و تند پرتو افشانی می کنند و به ازا آن از جرمشان کم و کمتر می شود تا اینکه احتمالا چیزی از آنها باقی نمی ماند .

در حقیقت کسی نمی داند که وقتی سیاه چاله ای تبخیر می شود چه اتفاقی می افتد

گروهی از محققان معتقدند که از آن یک جرم کوچک و استوار به جای می ماند تئوری های امروزی ما به آن اندازه پیشرفت نکرده اند که بتوانند یک یا 2 راه اصلی را پیش پای ما بگذارند مشکل در اتحاد بین مکانیک کوانتومی و نظریه ی خمش فضا و زمان است اگر ما بتوانیم با مکانیک کوانتوم خمش فضا و زمان را توضیح دهیم می توانیم به طور یقین پیشگویی هایی را انجام دهیم ولی این تا به حال این کار صورت نگرفته است و حتی ما نمی توانیم این آزمایش را انجام دهیم و نتایج را ببینیم چون غیر ممکن است .

حال یک سوال دیگر چرا سیاه چاله ها تبخیر می شوند ؟ راهی برای بررسی کردن وجود دارد اونم راهی که تقریبا غلط هست یکی از نتایجی که از مکانیک کوانتومی به مدت کوتاهی به طور کلی مورد تردید قرار گرفته نقض قانون پایستگی انرژی است . جهان قادر به تولید انرژی و ماده است در صورتی که به طور ناگهانی انرژی و ماده نابود شوند چرا که اگر این طور نباشد قانون پایستگی انرژی و ماده نقض شده است این در حالی اتفاق می افتد که ما به طور نوسانی خلایی از ماده و انرژی بسازیم حال بیایید فرض کنیم که این فرآیند خلا درست کنی در کنار افق یک سیاه چاله صورت گیرد ما شاهد این واقعه در واقعیت هستیم که سیاه چاله با مکیدن خود در واقع خلا ماده و انرژی ایجاد می کند و باید آن را جبران نماید به همین دلیل از خود انرژی ساطع می کند که ما آن را به نام پرتو هاوکینگ می شناسیم .در واقع این پرتو ها به طور متناوب به بیرون پرتاب می شوند چون به طور متناوب خلا تشکیل و پر می شود .

 

 

 

 

در مورد دوستی که در مکان امنی قرار داشت آیا چیز تازه ای برای گفتن وجود دارد ؟

بله وقتی ما می گفتیم که دوست ما در زمان بینهایت می بیند که ما داریم به افق می رسیم موقعی بود که ما سیاه چاله را بدون تبخیر فرض کرده بودیم ولی حالا جواب فرق خواهد کرد دوست ما دقیقا وقتی مشاهده می کند که تبخیر سیاه چاله را مشاهده می کند . بگذارید شرح بیشتری بدهم .

به یاد بیاورید که در قبل چه گفتیم  : گفتیم که دوست ما دچار خطای دید شده است و نوری که از ما وقتی داریم به افق نزدیک می شویم ساطع شده است زمان زیادی را می گذراند تا به دوست ما برسد اگر ما فرض کنیم که سیاه چاله تا ابد باقی می ماند نور به دوست ما در مدت زمان زیادی می رسد اما اگر سیاه چاله تبخیر شود چه؟ دوست ما می تواند نوری از ما را ببیند چرا که دیگر چیزی مانع از حرکت نور نخواهد شد ولی این چیزی را تغییر نخواهد داد ما محکوم به بودیم و خواهیم بود .

 

سفید چاله چیست؟

معادله ی نسبیت عام دارای زیر ساخت ریاضی محکمی است که با زمان متناسب است و مزیت آن هم این است که می توان زمان را به سریعتر از آنکه به آینده برود به عقب برد.

اگر شما این معادله را که بتوان روی زمان کنترل داشت را برای سیاه چاله بنویسید نتیجه اش شی ای به نام سفید چاله خواهد بود که کاملا خلاف سیاه چاله اش به این مفهوم که اگر چیزی از دام سیاه چاله نمی تواند بگریزد چیزی نخواهد توانست به دام سفید چاله بیافتد در واقع اگر سیاه چاله کارش بلعیدن باشد سفید چاله کارش بیرون انداختن است .

در واقع سفید چاله ها در دنیای ریاضی زندگی می کنند و این بدان معنا نیست که حتما باید در دنیا وجود داشته باشند در حقیقت آنها اصلا وجود خارجی ندارند زیرا راهی برای تولید آنها وجود ندارد .

 

کرم چاله چیست ؟

تا اینجای مقاله ما در مورد سیاه چاله هایی صحبت می کردیم که حرکت چرخشی به دور خود و میدان الکتریکی و مغناطیسی ندارند اگر ما بخواهیم سیاه چاله ها را با این جزئیات بررسی کنیم پیچیدگی هایی خواهیم داشت مخصوصا وقتی که ما به سیاه چاله سقوط کنیم و مرکز تکینگی را ملاقات نکینم و از سفید چاله خارج شویم . این ترکیب از سیاه چاله و سفید چاله را که مرکز تکینگی ندارد را کرم چاله نامیده اند .

ممکن است سفید چاله از سیاه چاله فاصله ی زیادی داشته باشد و براستی ما با دنیایی متفاوت روبرو شویم و براستی در بین راه (بین سیاه چاله وسفید چاله ما دارای شرایط مطلوب و خوبی خواهیم بود و می توان با توجه به فاصله ی زیاد سیاه چاله با سفید چاله می توان سفر درازی را تجربه کرد شاید شما را به گذشته بازگرداند یا ...

در واقع با این تفاسیر کرم چاله ای نیز وجود ندارد چون کرم چاله زاییده ی سفید چاله است و اگر آن ساخته ی ریاضیات باشد پس کرم چاله نیز همین طور است پس اگر احیانا خواستید به سفر به دنیای دیگری بروید احتمال آنکه از سیاه چاله وارد شوید و از سفید چاله خارج بسیار کم و احتمال آنکه مرکز تکینگی را ملاقات کنید بسیار زیاد است . به علاوه برای آنکه به کرم چاله برسید ابتعینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->

[ 21 / 4 / 1392برچسب:, ] [ 1:40 بعد از ظهر ] [ me ]

پژوهش جدید دانشمندان دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند مدعی شده که تمام حیوانات و گیاهان زمین در چند میلیارد سال آینده از بین خواهند رفت, جالب اینجاست که آخرالزمان قرار است به دلیل میزان بسیار کم دی‌اکسید کربن به جای میزان زیاد آن در جو رخ بدهد.

در حال حاضر متخصصان در تلاش برای یافتن راههایی برای کاهش سطوح گازهای گلخانه‌یی به منظور اجتناب از غیرقابل کنترل شدن گرم شدن جهانی هستند, اما با بالاتر رفتن سن خورشید و داغتر شدن آن، تبخیر و واکنش های شیمیایی بیشتر با آب باران باعث کم شدن هرچه بیشتر دی‌اکسید کربن خواهد شد.

article-2352717-1A9A9021000005DC-205_634x349

دانشمندان معتقدندهمانطور که درجه حرارت خورشید بالا می رود، بسیاری از نقاط زمین شبیه این منطقه در چشمه آب گرم پارک ملی یلوستون در وایومینگ، ایالات متحده آمریکا می شود. یک مطالعه جدید نشان می دهد همه حیوانات و گیاهان در چند میلیارد سال آینده اززمین  محو خواهند شد،

به گفته دانشمندان در کمتر از یک میلیارد سال آینده سطوح این گاز برای زنده ماندن گیاهان فتوسنتزی بسیار پائین خواهد آمد. با این رویداد، حیات شناخته شده در زمین کاهش خواهد یافت. با کاهش گیاهان، حیوانات گیاهخوار نیز از بین می‌روند که همچنین منجر به کاهش حیوانات گوشخوار که آنها را شکار می کنند خواهد شد, در نهایت میکروب ها تنها چیزهایی هستند که باقی خواهند ماند و بسیاری از آنها از عمر بسیار کوتاهی برخوردار خواهند بود.

در یک میلیارد سال بعدی، اقیانوس ها به طور کامل خشک شده و تنها سخت‌جان ترین میکروبها باقی خواهند ماند, موجودات باقیمانده نیز باید با دماهای بسیار بالا و تابش شدید فرابنفش سازگار شوند. این پیش‌بینی در نشست ملی نجوم در دانشگاه سنت اندروز ارائه شده که بر اساس یک شبیه‌سازی رایانه‌یی از تاثیر تغییرات طولانی مدت خورشید بر زمین است.

با بالاتر رفتن سن خورشید در میلیاردها سال آینده، انتظار می‌رود که این ستاره ثابت باقی بماند اما درخشش آن نسبتا افزایش یابد. تابش شدید فزآینده آن باعث گرمتر شدن زمین تا اندازه‌ای خواهد شد که آب اقیانوس ها بخار شود. به گفته محققان این پژوهش می‌تواند کاربردهایی برای جستجوی حیات بیگانه داشته باشد, تا زمانی که حیات به طور کلی از زمین حذف شود، تنها جوی از نیتروژن و دی‌اکسید کربن باقی خواهد ماند و متان تنها نشانه حیات فعال خواهد بود.

پژوهش جدید دانشمندان دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند مدعی شده که تمام حیوانات و گیاهان زمین در چند میلیارد سال آینده از بین خواهند رفت, جالب اینجاست که آخرالزمان قرار است به دلیل میزان بسیار کم دی‌اکسید کربن به جای میزان زیاد آن در جو رخ بدهد.

در حال حاضر متخصصان در تلاش برای یافتن راههایی برای کاهش سطوح گازهای گلخانه‌یی به منظور اجتناب از غیرقابل کنترل شدن گرم شدن جهانی هستند, اما با بالاتر رفتن سن خورشید و داغتر شدن آن، تبخیر و واکنش های شیمیایی بیشتر با آب باران باعث کم شدن هرچه بیشتر دی‌اکسید کربن خواهد شد.

article-2352717-1A9A9021000005DC-205_634x349

دانشمندان معتقدندهمانطور که درجه حرارت خورشید بالا می رود، بسیاری از نقاط زمین شبیه این منطقه در چشمه آب گرم پارک ملی یلوستون در وایومینگ، ایالات متحده آمریکا می شود. یک مطالعه جدید نشان می دهد همه حیوانات و گیاهان در چند میلیارد سال آینده اززمین  محو خواهند شد،

به گفته دانشمندان در کمتر از یک میلیارد سال آینده سطوح این گاز برای زنده ماندن گیاهان فتوسنتزی بسیار پائین خواهد آمد. با این رویداد، حیات شناخته شده در زمین کاهش خواهد یافت. با کاهش گیاهان، حیوانات گیاهخوار نیز از بین می‌روند که همچنین منجر به کاهش حیوانات گوشخوار که آنها را شکار می کنند خواهد شد, در نهایت میکروب ها تنها چیزهایی هستند که باقی خواهند ماند و بسیاری از آنها از عمر بسیار کوتاهی برخوردار خواهند بود.

در یک میلیارد سال بعدی، اقیانوس ها به طور کامل خشک شده و تنها سخت‌جان ترین میکروبها باقی خواهند ماند, موجودات باقیمانده نیز باید با دماهای بسیار بالا و تابش شدید فرابنفش سازگار شوند. این پیش‌بینی در نشست ملی نجوم در دانشگاه سنت اندروز ارائه شده که بر اساس یک شبیه‌سازی رایانه‌یی از تاثیر تغییرات طولانی مدت خورشید بر زمین است.

با بالاتر رفتن سن خورشید در میلیاردها سال آینده، انتظار می‌رود که این ستاره ثابت باقی بماند اما درخشش آن نسبتا افزایش یابد. تابش شدید فزآینده آن باعث گرمتر شدن زمین تا اندازه‌ای خواهد شد که آب اقیانوس ها بخار شود. به گفته محققان این پژوهش می‌تواند کاربردهایی برای جستجوی حیات بیگانه داشته باشد, تا زمانی که حیات به طور کلی از زمین حذف شود، تنها جوی از نیتروژن و دی‌اکسید کربن باقی خواهد ماند و متان تنها نشانه حیات فعال خواهد بود.

 

عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 21 / 4 / 1392برچسب:, ] [ 1:32 بعد از ظهر ] [ me ]

معادله ی نسبیت عام دارای زیر ساخت ریاضی محکمی است که با زمان متناسب است و مزیت آن هم این است که می توان زمان را به سریعتر از آنکه به آینده برود به عقب برد.
اگر شما این معادله را که بتوان روی زمان کنترل داشت را برای سیاه چاله بنویسید نتیجه اش شی ای به نام سفید چاله خواهد بود که کاملا خلاف سیاه چاله است به این مفهوم که اگر چیزی از دام سیاه چاله نمی تواند بگریزد چیزی نخواهد توانست به دام سفید چاله بیافتد در واقع اگر سیاه چاله کارش بلعیدن باشد سفید چاله کارش بیرون انداختن است.

در فیزیک نجومی ، یک سفید چاله از واژگونی زمانی در یک سیاه چاله به وجود می آید . در حالی که یک سیاه چاله در حقیقت مانند یک جارو برقی عمل کرده و هرچیزی را که نزدیکتر از افق رویداد آن باشد می بلعد , یک سفید چاله موادی را از افق رویداد خود با سرعت بسیار زیاد به بیرون پرتاب می کند. با توجه به شتاب ثابت این دو چاله می توان گفت چه سیاه چاله چه سفید چاله هر دو جذب کننده مواد هستند و تفاوت آنها در پتانسیل آنها در مرز افق رویداد آنها است.
در یک سیاه چاله مواد در افق رویداد آن می توانند فقط جذب گرددند در حالی که در افق رویداد یک سفید چاله بظر میرسد که مواد با سرعتی زیاد حتی در حدود نور منتشر می شوند و مانند یک منبع عمل می کنند . بنظر می رسد که یک سیاه چاله هرچیزی را که بدرون خود می کشد از یک جایی دیگر با همان آهنگ خارج می کند.
1214
سفید چاله ها نیز مانند سیاهچاله ها دارای نمونه های کوچکتری نیز می باشند الکترون ها نمونه هایی از یک سفید چاله کوچک هستند. الکترونها یک جرم فشرده شده با مرکز خالی می باشند که فضای خالی داخل الکترون از یک فضای کوانتمی غیرمادی انباشته شده است و در لایه بیرونی آن از یک فضای کوانتمی مادی اشباع شده است و این موضوع سبب دفع الکترونها از یکدیگر و جذب توسط پروتونها که نمونه هایی از یک میکروسیاهچاله می باشند است.
اما جالب است بدانیم که این چاله سفید که هنوز در آسمان رصد نشده و مانند یک تئوری می باشد به پیشنهاد استیون هاوکینگ ارائه شد که دلیل و برهانش بر می گردد به ترمودینامیک که پیش بینی می کند برای اینکه یک گاز داخل این سیاه چاله ها درتعادل گرمایی باشند نیاز هست که در زمان گذشته یا بهتر معکوس زمانی این مواد در تعادل باشند که برای حل این مشکل وجود یک سفید چاله ضروری شد. در واقع سفید چاله ها در دنیای ریاضی زندگی می کنند و این بدان معنا نیست که حتما باید در دنیا وجود داشته باشند در حقیقت آنها اصلا وجود خارجی ندارند زیرا راهی برای تولید آنها وجود ندارد.

عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 21 / 4 / 1392برچسب:معادله ی نسبیت عام دارای زیر ساخت ریاضی محکمی است که با زمان متناسب است و مزیت آن هم این است که می توان زمان را به سریعتر از آنکه به آینده برود به عقب برد, اگر شما این معادله را که بتوان روی زمان کنترل داشت را برای سیاه چاله بنویسید نتیجه اش شی ای به نام سفید چاله خواهد بود که کاملا خلاف سیاه چاله است به این مفهوم که اگر چیزی از دام سیاه چاله نمی تواند بگریزد چیزی نخواهد توانست به دام سفید چاله بیافتد در واقع اگر سیاه چاله کارش بلعیدن باشد سفید چاله کارش بیرون انداختن است, در فیزیک نجومی , یک سفید چاله از واژگونی زمانی در یک سیاه چاله به وجود می آید , در حالی که یک سیاه چاله در حقیقت مانند یک جارو برقی عمل کرده و هرچیزی را که نزدیکتر از افق رویداد آن باشد می بلعد , یک سفید چاله موادی را از افق رویداد خود با سرعت بسیار زیاد به بیرون پرتاب می کند, با توجه به شتاب ثابت این دو چاله می توان گفت چه سیاه چاله چه سفید چاله هر دو جذب کننده مواد هستند و تفاوت آنها در پتانسیل آنها در مرز افق رویداد آنها است, در یک سیاه چاله مواد در افق رویداد آن می توانند فقط جذب گرددند در حالی که در افق رویداد یک سفید چاله بظر میرسد که مواد با سرعتی زیاد حتی در حدود نور منتشر می شوند و مانند یک منبع عمل می کنند , بنظر می رسد که یک سیاه چاله هرچیزی را که بدرون خود می کشد از یک جایی دیگر با همان آهنگ خارج می کند, سفید چاله ها نیز مانند سیاهچاله ها دارای نمونه های کوچکتری نیز می باشند الکترون ها نمونه هایی از یک سفید چاله کوچک هستند, الکترونها یک جرم فشرده شده با مرکز خالی می باشند که فضای خالی داخل الکترون از یک فضای کوانتمی غیرمادی انباشته شده است و در لایه بیرونی آن از یک فضای کوانتمی مادی اشباع شده است و این موضوع سبب دفع الکترونها از یکدیگر و جذب توسط پروتونها که نمونه هایی از یک میکروسیاهچاله می باشند است, اما جالب است بدانیم که این چاله سفید که هنوز در آسمان رصد نشده و مانند یک تئوری می باشد به پیشنهاد استیون هاوکینگ ارائه شد که دلیل و برهانش بر می گردد به ترمودینامیک که پیش بینی می کند برای اینکه یک گاز داخل این سیاه چاله ها درتعادل گرمایی باشند نیاز هست که در زمان گذشته یا بهتر معکوس زمانی این مواد در تعادل باشند که برای حل این مشکل وجود یک سفید چاله ضروری شد, در واقع سفید چاله ها در دنیای ریاضی زندگی می کنند و این بدان معنا نیست که حتما باید در دنیا وجود داشته باشند در حقیقت آنها اصلا وجود خارجی ندارند زیرا راهی برای تولید آنها وجود ندارد,, ] [ 1:30 بعد از ظهر ] [ me ]

 <a id='ibazikhone' href='http://www.bazikhone.com/?p=679'>بازی کارخانه آب میوه</a>

<div id='bazi'> ـ </div>
<script src='http://www.bazikhone.com/code/679.js' type='text/javascript' language='javascript'></script>
 
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 11 / 4 / 1392برچسب:, ] [ 8:22 بعد از ظهر ] [ me ]
تهيه دقیق‌ترین نقشه سه بعدی از شهر گمشده آتلانتیس

 محققان انگلیسی برای نخستین بار موفق به نمایش خیابان یک شهر قرون وسطی ملقب به «آتلانتیس بریتانیا» شده‌اند. محققان دانشگاه ساوث‌همپتون از اسکن سه بعدی پیشرفته برای نمایش شهر بندرگاهی «داونویچ» استفاده کرده‌اند.


 دانویچ امروزی یک دهکده در 22 کیلومتری جتوب لوستافت در سوفولک است، اما در روزگاران گذشته یک بندر پر رونق به اندازه لندن قرن چهاردهم بود تا اینکه یک توفان عظیم در سال 1268 بیشتر مناطق مسکونی را در دریا فرو برده و رودخانه دانویچ را مملو از گل و لای کرد.

توفانهای بیشتر باعث بیشتر شدن گل و لای بر روی این بندرگاه شده و این شهر بندی مهم را بیشتر در آب فرو برد. این شهر اکنون در عمق سه تا 10 متری زیر سطح آب در نزدیکی خط ساحلی امروزی قرار دارد.به گفته محققان، دید زیر آب در دانویچ به دلیل گل‌آلود بودن آب بسیار ضعیف است که باعث محدود شدن کاوش این منطقه شده بود.

آنها اکنون با استفاده از تصویربرداری صوتی با وضوح بالا توانسته‌اند ویرانه‌های بستر دریا را مورد بررسی قرار دهند. این نخستین بار است که از این فناوری برای باستان شناسی دریایی ویران‌نشده استفاده می‌شود.این پروژه که در سال 2008 آغاز شده، توانسته دقیقترین نقشه تا به امروز را از خیابانهای شهر، مرزها و ساختمانهای اصلی ارائه کرده و ویرانه‌های جدیدتری را در بستر دریا نمایش دهد.

ساختار سنگ بستر قابل مشاهده در زیر آب دریا

ساختمان سنگی تراشیده شده کلیسای سنت کاترین به وضوح در اسکن قابل مشاهده است

© گجت نیوز
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 25 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 9:33 بعد از ظهر ] [ me ]
          آتلانتیس

دانشمندان در تالاب های جنوب اسپانیا به نشانه هایی دست یافته اند که به باور آن ها امکان دارد بازمانده های شهر گمشده آتلانتیس باشد.

بنا به باور افلاطون، فیلسوف نامدار یونان در ۲۴۰۰ سال پیش، شهر افسانه ای آتلانتیس به اعماق دریا فرو رفته است.

در نوشته های این فیلسوف آمده است که این شهر عظیم توسط امواج بزرگی که پس از وقوع یک زلزله پدید آمد، ویران شده است.

این تصویر تداعی کننده زلزله و سونامی ویران گر ژاپن است که نواحی شمالی این کشور را درهم کوبیده است.

در یک گزارش تلویزیونی که به تازگی از شبکه نشنال جئوگرافیک پخش شد، دانشمندان آمریکایی، کانادایی و اسپانیایی ویژگی های نامتعارف ناحیه شمال کادیز را با کمک تصاویر ماهواره ای به بینندگان ارائه کردند.

این ناحیه که در نزدیکی تنگه جبل الطارق واقع شده است و به «ستون های هرکول» مشهور است، در نوشته های افلاطون به عنوان محل شهر آتلانتیس توصیف شده است.

ریچارد فروند، باستان شناس دانشگاه هارت فورد در کانتیکت، رهبری گروهی را به عهده دارد که در تلاشند با کمک تصاویر ماهواره ای رادارهای زمینی و فن آوری دریایی، وجود شهر آتلانتیس را ثابت کنند.

فروند به گزارشگر خبرگزاری رویترز گفته است: «این فقط نمایانگر قدرت سونامی است. واقعاً بسیار سخت است که باور کنیم که امواج سونامی قادرند منطقه ای به وسعت صد کیلومتر را از سطح زمین محو سازند و این دقیقاً همان چیزی است که ما در مورد آن تحقیق می کنیم».

در تصاویری که توسط ماهواره و رادارها به دست آمده اند، اشکالی دیده می شوند که بسیار شبیه کانال های شهری و اجاق های عمومی هستند.

فروند به روزنامه هارت فورد گفته است که ناحیه شمال کادیز نسبت به سایر مناطق اکتشافی  
بیشترین احتمال را دارد که مکان واقعی شهر گمشده آتلانتیس باشد.

پژوهشگران همچنین می گویند به بقایای شهرهای مرموزی در مرکز اسپانیا دست یافته اند که به نظر می رسد از روی شهر افسانه ای آتلانتیس مدل برداری شده اند و آن ها را به این باور رسانده است که بازماندگان سونامی آتلانتیس این شهرها را به یاد شهر از دست رفته و گمشده خود بنا کرده اند.


عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 25 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 9:21 بعد از ظهر ] [ me ]
 
 
  • Notice what happens if one overlays the two seals on the one-dollar bill to form the combination as seen in the image below. The three stars become visible around the capstone, matching the ‘Hiram Abif star map’ triangulation of the three important astronomically catalogued Sun-like stars.

  • The overlay combination also forms a shape resembling the star of David with the all-seeing eye of God at its centre.

  • The pyramid on the ground is located below the inverted triangle formed by the stars in the sky, as if it were symbolising "as above so below". This strongly suggests that the pyramid starmap theory of Wayne's book is a reality.

Great Seal

The primary clue that led to interpreting the seal in this way is inspired by the matching blazing light themes on the two seals. It seems to suggest an enlightening secret: The connection between the capstone with all-seeing eye and a geometric pattern of stars blazing with an inner triangle of stars portrayed with a similar template to the capstone.

The pyramid capstone was thus repositioned carefully over the counterpart star shape and this is the result here. The letters m-a-s-o-n are also formed by the eagles wing tips, feet and tail only when an exact seal overlay is positioned. A lot more is revealed in this seal later.

 



 

THE STAR OF DAVID AND THE MENORAH
 
If one were to merge together the two triangles in the ‘Hiram Abif star map’ (very faint grey lines) formed by the hourglass shape geometry, it also symbolises "as above so below". Also, notice that the star of David is formed (see the reproduced image below). This symbol is thought by many to trace back to the Seal of Solomon. The Judaic sacred symbol for the star of David (according to Wikipedia) represents the sacred number seven. A six pointed star with its larger hexagonal centre representing seven.

Their Menorah, or sacred oil lamp, also celebrates the sacred number with seven burning flames. One has to wonder if there is deliberate symbolism here. It is interesting too that a star icon is being formed when the two triangles merge to form the ‘star’ of David. Could it be representing one single important star in the heavens, the “Blazing Star”, while encrypted in it is the record of seven other nearby sacred stars… the Pleiades?








In the ‘Hiram Abif star map’ the key placed on the ladder may well symbolise Hiram’s key to the secret he was privy to, perhaps even the ‘key’ to deciphering the secret star map theory that he alone held. Wayne has proposed that St Peter also protected the same secret knowledge and in statues it is the key he holds in his hand while pointing to something important at the Vatican. For the secret layout design of Vatican City and the key of St Peter Click here.

More recently, there has been considerable publicity surrounding another secret that will follow on from ‘The Da Vinci Code’ epic and it will be exposed in the latest novel that Dan Brown is currently writing about. Its title is already listed at Amazon as: ‘The Solomon Key.’ Is this the same enigmatic ‘key’ to unlocking the same cosmic secret? After all, King Solomon is important to Freemasonry and the legendary seal of Solomon appears to have a lot to do with the key of Solomon, another mystery that has not yet been solved. In the link below take a close look at the all the historical and secret manuscript references there are on the seal and the key of King Solomon.

For the key and seal of Solomon Click here.

If you scroll back up to the ‘Hiram Abif star map’, notice the ‘celestial’ hand reaching down from the “Blazing Star” holding the symbol representing the Holy Grail. For more on Wayne’s theory on how the Grail fits into this story Click here.

The hand from the heavens, from the “Blazing Star” as it were, and the symbolic icon for the Grail would suggest that this invaluable star knowledge of human ancestry somehow forms part of the Christ story. If Wayne’s theory is real, then one must wonder: If humanity comes from somewhere else in this universe, then surely Christ would have tried to leave a record of it. Wayne is certain that remnants of this star knowledge are traceable in the Gospels of Matthew and Judas.

In the texts of Matthew, Wayne is convinced that the three ‘wise’ magi are synonymous with a very specific piece of star wisdom: The knowledge that it is the three-stars-in-a-row of the Orion belt stars that shows the way to both the Pleiades and blazing star. One needs to follow this alignment to find the location of the most important stars. Now consider the dual meaning:

BEHOLD… THE THREE ASTRONOMICAL ONES… THAT ONE FOLLOWS FROM THE EAST… TO FIND THE STAR OF CHRIST.

It reads as a star map rather than the interpretation of the three kings from the East looking for a star hovering above the birth site of Christ. The problem with the traditional interpretation is: How can a star be located so low in the night sky that one would be able to follow it?  For more see the star animation at the top of the home page then Click here.

Another biblical story that holds an important clue is the recent discovery of the ancient codex of the Gospel of Judas Iscariot. In it Christ tells Judas that: “This star is also your star.” It seems likely that this was the perfect time to explain that we are all of the same ‘Divine seed’ as he was Click here.

There might be representation of the secret ‘art’ of stone masonry represented by the uncut stone and hammer you see on the bottom right of the ‘Hiram Abif star map’ (see below) and the cut stone at the centre. If we go back to the biblical texts, Solomon’s Temple was built by cutting colossal stone blocks without making a sound.

It is also worth mentioning that Dan Brown’s ‘The Da Vinci Code’ was quite convinced of a real mystery behind an inverted pyramid over a standing pyramid in the Louvre. This inversion forms an hourglass shape very similar to Orion, or the symbol for "as above so below". Note also in the ‘Hiram Abif star map’ (below) it completes a shape around the ladder, possibly symbolising a pyramid on the ground correlating with stars (Wayne’s complete pyramid/star map theory). The lines forming the edges of the pyramid also match the pyramid slope angles on the one-dollar bill.

The next important question inevitably has to be: Could this secret have its origins in ancient Egypt?
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 18 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 8:11 بعد از ظهر ] [ me ]

قشه ستاره پارسي با مريخ و خوشه پروين مصري انطباق دارد

اين سايت ( يا محوطه ) تاريخي در ايران قرار دارد احتمالا بزرگترين يادواره ستاره ثريا يا خوشه پروين است كه بروي زمين پيدا شده است و در حال حاضر يكي از هيجان انگيز ترين مداركي است كه براي نقشه ستاره و ارتباط با مريخ مي تواند مورد مطالعه قرار بگيرد . ( بروز شده در 2009 )

Malik Shah & Mars Face

اخيرا توسط ماهواره عكس هايي با رزولوشن يا وضوح بالايي از اين ناحيه گرفته شده كه در اينجا قرار داده شده است و (tepe) تپه و برآمدگي غير عادي آن به وضوح مشهود است . اين منطقه براي كاووش و تحقيق بسيار پر مخاطره است به علت اينكه ورود به اين كشور براي تحقيق و كاووش از خارج ممنوع مي باشد و هيچ دانشگاهي هم در اين زمينه در ايران وجود ندارد تا با توجه به روز شدن اطلاعات در اين باره به بررسي اين منطقه بپردازد .

تنها اطلاعاتي كه در اين زمينه هست براساس ايميلي است كه از طرف يك دانشجو كه نامي از خود نبرده است : او گفت : اين تپه وسيع روي زمين با نوع  ساق پاي گاو مانند مصري (Egyptian leg of the bull shape) شباهاتي دارد . احتمالا اين تپه اي است كه از دل خاك بوسيله حفاري هايي بيرون آمده و در يك عصر باستاني اصلاح شده است .

آنها بر اين باورند كه تپه بيضوي شكل ساخته بشر است . نظريه ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد كه مي گويد شايد اين تپه از بقاياي مواد تپه ساخته شده است . با توجه به پيشينه باستاني ايرانيان ميتواند به دليل فرسايش شديد تپه براحتي بيشتر از 4000 سال قدمت داشته باشد . اين شكل برآمده متعارف تقريبا يك شكل بيضوي مانند مي باشد . گوشه بيروني آن كه بسمت بالا زاويه دار شده شكل صورت هاي غيرمتعارف و غير عادي روي سطح كره مريخ است . درازاي آن چيزي در حدود 500 متر است و WAYNE  (هرشل) يكبار متقاعد شده كه اين يادواره صورت بشر بوده است . WAYNE اعتقاد دارد كه يكبار اين شكل برآمده ( leg مانند غير متعارف ) اثبات شده كه ساخت بشر بوده است بنابراين به احتمال بسيار زياد و به نيابت از نشان مصري اين سوال مي تواند مطرح شود . مصر و ايران هر دو يادبودهاي با اهميت زمين     (bird headed star) ستاره سر پرنده اي “خدايان”  خوشه پروين به عنوان مهمترين ستاره در سپهر كه به خدايان آنها وابسته است و ديسك بالدار پرنده خدايان (The flying winged disc) را جشن مي گرفتند .

محدوده سناره خوشه پروين در اينجا رو با سايت باستاني مريخ  نقشه ستاره (Lalibela Dendera) در چرخه home page كه درهمين سايت قرار دارد مقايسه كنيد . براي گواه بيشتر بر عقيده ستاره باستاني ” خدايان” از خوشه پروين در ايران و سومر در اينجا كليك كنيد :

Malik Shah Iran

همينطور توجه كنيد كه چطور يكي ديگر از مناطق باستاني نزديك به ملك شاه (Malik Shah) اثبات راز بزرگ فراموش شده ديگري را احتمالا از حقيقت موارد غير عادي در مريخ در خود جاي داده است .

يك يادواره عظيم كه تپه دادان (Dadan mound) ناميده شده  نشاندهنده يك نوع ساختار باستاني  شايد يك كوه اصلاح شده (Modified mountain) است . اين به طور قابل ملاحظه اي نزديك به چهار طرف شكل هرم مانند عجيب پيدا شده در مريخ است ( شكل پايين )

Dadan

Mars pyramid
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 18 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 8:5 بعد از ظهر ] [ me ]
آیا بشقاب پرنده سال 55، مسافرانش را در تهران پیاده کرد؟
فرازمینی­ها در تهران
سید معین عمرانی| برای محققین پدیده یوفولوژی در ایران، همیشه این سوال مطرح بوده که آیا فرازمینی­ها در ایران نیز دیده شده­ اند یا این گزارش­ها فقط مربوط به آمریکا و کشورهای دیگر است. عده­ای نیز که به این پدیده به دیده انتقاد می­نگرند، این مسئله را حتی دلیلی برای انکار وجود یوفوها و حیات فرازمینی می­دانند، در صورتی که مسئله ممکن است به همین سادگی باشد که چون مردم، ذهنیتی از این موجودات ندارند، آنها را موجودات غیر ارگانیک ترسناک دانسته و یا با این تفکر که انگ یا برچسب­های نا مربوط به آنها زده خواهد شد، این گونه مشاهدات را به دست فراموشی سپرده و توجهی به آنها نمی­کنند. البته کسانی نیز در این بین شجاعت و شهامت کافی را داشته و تجربیات خود را با دیگران در میان گذاشته­ اند که در ادامه یکی از این روایات را از زبان شاهد عینی ماجرا (آقای بیات) خواهید خواند.
گزارش شاهد عینی: زمان این اتفاق اواخر شهریور سال 1355 می­باشد.
محل زندگی ما از نظر محدوده شهری در شرق تهران، خیابان فرح آباد ژاله سابق (پیروزی) سه راه سلیمانیه، خیابان فرعی شمالی-جنوبی برق فیروز (شهید امیر بهمن دریاباری) و واقع در کوچه خویی بود، این کوچه در قبل از انقلاب دو اسم داشت. قسمت شرقی آن کوچه فراهانی بود که منتهی به خیابان مجاوری (شهید حسن مغانلو) می­شد و قسمت غربی را کوچه خویی می­گفتند که به خیابان برق فیروز راه داشت، این کوچه در حال حاضر کوچه شهید جعفر کف­چی نام دارد. خیابان برق فیروز هم منتهی به خیابان سیاری (شهید برادران محبی) می­گردید که به میدان بروجردی و میدان باغچه بیدی هم راه داشت. شرح خیابان و کوچه­ها و اسامی آنها برای این بود که ماجرای آن شب در همین محدوده اتفاق افتاد. بهر حال این طور شروع کنم که من عادت داشتم برای حمام رفتن صبح زود حتی گاهی قبل از اذان از خانه بیرون می­رفتم. آن شب هم طبق معمول همیشه در حالی که هوا هنوز خیلی تاریک بود از خانه خارج شدم. ساعت حدودا 4 صبح بود. هیچکس در کوچه یا خیابان نبود. سکوت شب همه جا را فرا گرفته بود و من جز صدای پای خودم صدایی نمی­شنیدم. زیاد طول نکشید که به سر کوچه رسیدم و وارد خیابان برق فیروز شدم. لازم به ذکر است که در نبش کوچه خویی واقع در خیابان برق فیروز یک مغازه خواروبار فروشی و در کنار این مغازه یک گاراژ بود. تا آنجا که یادم می­آید مدت زیادی بود که یک ماشین استیشن سبز رنگ، بسیار قدیمی و به قول خودمان درب و داغان بین این مغازه و گاراژ قرار داشت. این استیشن یکی دو تا از چرخ­هایش حتی لاستیک هم نداشت و بقدری کثیف بود که هیچکس به آن نزدیک نمی­شد. توضیح درباره این ماشین به این خاطر است که به این اتفاق ربط داشت. همانطور که گفتم بعد از اینکه از کوچه خویی بیرون آمدم و وارد خیابان برق فیروز شدم. بدون توجه از نزدیک این ماشین رد شدم، چند متر جلوتر به سر کوچه طوقانی (شهید ناجی) رسیدم. این کوچه دقیقا روبروی گاراژی بود که استیشن مذکور نزدیک آن قرار داشت. در این موقع فاصله من از جلوی کوچه طوقانی تا استیشن حدود 8 الی 10 متر بیشتر نبود. که ناگهان از پشت سر صدایی توجهم را جلب کرد. سرم را به عقب برگرداندم. صدا از داخل استیشن بود. چشمم به داخل ماشین افتاد. آنچه که داخل ماشین دیدم، بسیار عجیب و غیر قابل باور بود. من شاهد حضور دو نفر بودم که نه انسان بودند و نه حیوان و دارای ظاهری ترسناک. چند نکته مهم و برجسته در آنها بود که اگر فقط یک لحظه هم آنها را نگاه می­کردی برای همیشه در خاطرت می­ماند. سرهای خیلی بزرگ، سر آنها نسبت به بدنشان خیلی بزرگ بود و هیچ تناسبی نداشت، بدنشان نسبت به سرشان خیلی کوچک بود. درست مثل اینکه سر یک انسان بالغ و درشت هیکل را روی بدن یک بچه بگذارند. چشم­هایشان هم خیلی درشت بود آنچنان که بنظر می­آمد شاید بیرون از حدقه باشد. دستهایشان باریک و لاغر بود مثل لوله، رنگ آنها آن طور که خاطرم مانده خاکستری روشن بود. قد آنها را ندیدم، چون داخل ماشین بودند و چیزی که نشان دهنده این باشد که لباس به تن دارند مشاهده نکردم. همانجا در فاصله 8 الی 10 متری آنها میخکوب شدم. آنکه سمت راست ماشین نشسته بود داشت مرا نگاه می­کرد، بدون هیچ گونه حرکتی به من خیره شده بود، بهت زده شده بودم. هر دو بی­حرکت چشم در چشم به هم نگاه می­کردیم. یادم نمی­آید چقدر زمان به همین حال گذشت یک دقیقه، دو دقیقه، بیشتر یا کمتر متوجه زمان نبودم. آن نفر دیگر که به اصطلاح طرف راننده نشسته بود. دستهایش روی فرمان بود و مرتب آن را یه این طرف و آن طرف حرکت می­داد، زاویه دید من طوری بود که هر دو را تقریبا به خوبی می­دیدم. خوب به خاطر دارم در تمامی مدتی که من و نفر دیگر به هم خیره شده بودیم و چشم از هم برنمی­داشتیم، آنکه سمت راننده بود حتی یک بار هم به من نگاه نکرد و این طور به نظر می­آمد که متوجه من نشده است.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم نمی­دانم که زمان چگونه می­گذشت. بهر حال بعد از مدت زمانی که نمی­دانم چقدر بود همان نفری که داشت خیره به من نگاه می­کرد صورتش را به طرف نفر دیگر برگرداند و با دست چپ خود دو بار با حرکت آهسته به شانه او زد و وقتی او بی­حرکت شد با حرکت سر و به حالت اشاره حضور مرا به او فهماند، دوباره همان حالت جشم در چشم شدن و خیره نگاه کردن به یکدیگر تکرار شد ولی این بار 3 نفری، باز هم باید تکرار کنم که نمی­دانم چقدر زمان طول کشید. فقط یادم هست در تمام لحظات شروع تا پایان این قضایا من از شدت بهت و حیرت و ترس کاملا بی­حرکت بودم و قدم از قدم بر نداشته بودم. خشک و بی­حرکت ایستاده بودم. در همین حین ناگهان هر دو آنها به یکباره و درست همزمان دست­های بلند، باریک و لاغر خود را به طرفین باز کرده و روی شانه یکدیگر قرار دادند و دوباره همزمان به پایین ماشین خم شدند.
دیگر آنها را ندیدم. یکدفعه مثل کسی که از خواب پریده به خود آمدم. تنهای تنها در خیابان تاریک، مغزم کار نمی­کرد. ترس شدیدی وجودم را فراگرفته بود. تصور اینکه آنها همان لحظه درب ماشین را باز می­کنند و بیرون می­آیند مرا بر آن داشت که فرار کنم.
فاصله من تا خانه بسیار کمتر از فاصله­ای بود که برای رسیدن به حمام می­بایست طی می­کردم. اما جرأت اینکه از کنار آن ماشین رد شده و وارد کوچه بشوم را نداشتم. چرا که فکر می­کردم حتی اگر بتوانم فاصله آنجا تا خانه را طی کنم، زمان زیادی طول می­کشد که کسی بیاید و درب خانه را باز کند چون تابستان بود و همگی در پشت بام خواب بودند. بنابراین تصمیم گرفتم به طرف میدان باغچه بیدی که حمام فرد بهار در آن قرار داشت فرار کنم. به همین خاطر با سرعت شروع به دویدن به طرف خیابان سیاری (شهید برادران محبی) و میدان باغچه بیدی کردم. بخاطر دارم که در آن سال­ها، شب­ها ماشین­های سنگین از قبیل کامیون و تریلی در این میدان پارک می­کردند و همیشه تعدادی سگ در زیر این ماشین­ها می­خوابیدند. همین طور که به شدت می­دویدم صدای پاهایم در خلوت شب در خیابان می­پیچید و سکوت شب را می­شکست. به صدای دویدن من سگ­هایی که در زیر کامیون خوابیده بودند، بیدار شده بودند و به صدای بلند پارس می­کردند. چندتایی از آنها هم از زیر ماشین بیرون آمده بودند. ترسم دو چندان شد. حالا ترس از حمله سگ­ها هم وجود داشت، تنها امیدم در آن موقع این بود که خدا کند حمام باز باشد. در همان حال که می­دویدم از دور نگاه کردم و دیدم که چراغ­های حمام خاموش بود. حمام هنوز باز نشده بود.
ترس از اینکه آن دو موجود به دنبالم بیایند و یا توسط سگ­ها دنبال شوم و اینکه نه کسی در خیابان بود که کمکم کند و نه جایی که به آن پناه ببرم، حال بدی در من به وجود آورده بود که فقط خدا می­دانست. در آن وقت تنها چیزی که نظرم را متوجه خود کرد وجود یک باجه تلفن عمومی بود. این تلفن عمومی در سر کوچه­ای بود که حمام در نبش آن قرار داشت. نام قدیم آن را به یاد ندارم اما در حال حاضر این کوچه، کوچه شهید حمید رضا فرجی نام دارد. با عجله به داخل باجه رفتم. در آن را بستم و در قسمت کف آن به حالت خوابیده خودم را پنهان کردم. جایی را نمی­دیدم و امیدوار بودم که کسی هم مرا نبیند. در آن لحظات اگر کسی همراه من بود حتما صدای طپش قلب مرا می­توانست بشنود. همچنان ترس بود و ترس. یک ربع یا 20 دقیقه به همین صورت سپری شد، که در آن سکوت یکدفعه صدایی آشنا به گوشم رسید. این صدا چیزی نبود به جز صدای زنگ دوچرخه حسن آقا. حسن آقا مسئول باز کردن حمام بود و در کوچه و همسایگی خودمان زندگی می­کرد و ما با پسران او مرتضی و مصطفی دوست و همبازی بودیم. با شنیدن صدای دوچرخه انگار دنیا را به من دادند، با خوشحالی سرم را بلند کردم. حسن آقا را سوار دوچرخه دیدم. از باجه تلفن بیرون آمدم. جلو رفتم و با او سلام علیک کردم. ولی از آن ماجرا چیزی به او نگفتم. به داخل حمام رفتم. بعد از اینکه خودم را شستم، هوا هنوز تاریک بود. همان­جا داخل حمام ماندم تا هوا روشن شود و بعد از آن به خانه رفتم. صبح وقتی که همه اهل خانه برای خوردن صبحانه سر سفره نشسته بودند، برای آنها تعریف کردم که چه اتفاقی برایم افتاده، عکس العمل پدرم را به یاد ندارم. اما مادرم به تصور اینکه آنها که من دیده­ام اجنه بوده­اند، گفت دیگر حق نداری صبح زود به حمام بروی. خواهرم کوچکم که فقط ده سال داشت. به قول خودش آنقدر ترسیده بود که تا چند وقت بعد از آن هر وقت هوا تاریک می­شد به کوچه نمی­رفت. فردای همان روز روزنامه­های کثیرالانتشار خبر پرواز چند بشقاب پرنده را برفراز تهران چاپ کردند. پدرم هر روز روزنامه می­خرید و فردای آن روز وقتی در روزنامه خبر پرواز بشقاب پرنده­ها را خواندیم. به اهل خانه گفتم دیدید راست می­گفتم. آنها که من دیدم آدم فضایی بودند و هنوز هم گاهی اوقات وقتی یادم می­آید از کنار آن موجودات که با خلقتی دیگر بودند با فاصله شاید نیم متر رد شده بودم و روبروی یکدیگر قرار گرفته بودیم احساس خاص و خوشایندی به من دست می­دهد. این ماجرا نه در اروپا و آمریکا و نه به شیوه فیلم­های هالیوودی بلکه به طور غیر قابل باوری در یکی از همین محله­های شهرمان که زندگی در آن به صورت خیلی ساده جریان داشت و دارد به وقوع پیوست.
عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 18 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 7:58 بعد از ظهر ] [ me ]
[ 18 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 7:47 بعد از ظهر ] [ me ]

 یوفولوژی علم شناخت بشقاب پرنده ها می باشد. و یوفولوژیست ها کسانی هستند که بر روی این موضوع به تحقیق می پردازند. و حوادث مختلف را تجزیه و تحلیل می کنند. یوفولوژیست ها از اقشار مختلف مردم هستند.از دانشمندان گرفته تا  مردم عادی که به این موضوع علاقه مند هستند. در اینجا بازهم اشاره میکنم که 61 % از دانشمندان وجود بشقاب پرنده ها را تایید نموده اند.  یعنی شما دوست عزیزی که مشغول خواندن این مقاله می باشید نیزجز یوفولوژیست ها محسوب میشوید.

موضوعاتی که یوفولوژیست ها بر روی آنها مشغول به تحقیق می باشند ؟

1. رویت بشقاب پرنده ها : تا بحال بیش از چهار میلیون گزارش ( اعم از موثق یا غیر موثق- رسمی یا غیر رسمی ) از سرتاسر جهان در مورد مشاهده اشیای پرنده و درخشنده ی عجیبی که مانورهای بسیار اعجاب انگیزی انجام می دهند.به ثبت رسیده است. بیشتر این اشیا به علت مدور بودن به بشقاب پرنده معروفند. و بیشتر دانشمندان و مردم بر این باورند که آن ها تحت هدایت هوشمندانه ای موجوداتی غیر انسان هستند. که سال هاست کره زمین را مورد بازدید قرار داده اند.

 

 2. دوایر گندم ( Crop Circle ) :  منظور از دوایر گندم ، اشکال پیچیده و منظم هندسی است که در  مقیاس های بزرگ و در مزارع صاف و یکدست گندم یا ذرت بوجود می آیند.این اشکال بصورت دایره های کوچک که بطور چرخشی روی هم خم میشوند.بوجود می آیند. که اگر از بالا و فاصله ای زیاد به آنها بنگریم.شکل های بسیار عظیم و پیچیده و زیبایی هندسی رامیبینیم.

این اشکال آنچنان پیچیده اند که کشیدن آنها حتی بر روی کاغذ نیز با اشتباه همراه است.حال آنکه این اشکال طی مدت کمی از شب روی مزارع گندم آنهم بدون اطلاع صاحبان مزارع بوجود می آیند. دانشمندان عقیده دارند.که موجودات فضایی با این کارشان سعی در انتقال اطلاعات و دادن پیام به دانشمندان زمین هستند. مهمترین واقعه مربوط به دوایر گندم ، در سال 1990 روی داد. که عکس زیر مربوط به این حادثه میباشد. در طی کمتر از یک شب شکل هندسی در ابعاد باور نکردنی بر روی مزرعه گندم نقش بسته.

 در مورد این نوع وقایع می توانم ذکر کنم که  بعضی معتقدند که ایجاد این اشکال توسط وزش بادها است.ولی کافی است که شکل گندم ها را در عکس های زیر با هم مقایسه کنید.تا دریابید که وزش باد قدرت شکستن خوشه های گندم از هم را ندارد. ( در ضمن قابل ذکر است که در شبی که این اتفاق افتاده آسمان صاف بوده و باد شدیدی نمی وزیده )

 

3 . ربودن انسان ها : همه ساله در اقصی نقاط جهان گزارشاتی مبنی بر ربوده شدن انسان ها طی مدت زمانی مشخص و سپس پیدا شدن آن ها در منطقه ای دیگر منتشر می شود.گمشدگان اکثرا فراموش میکنند.که چه اتفاقی برای آنها افتاده است.( حافظه شان پاک شده است ) اما تمامی آنها در حین هیپنوتیزم و خواب مغناطیسی به یاد می آورند که چه بر سرشان آمده جالب اینجاست که با توجه به فاصله ی زیاد ربوده شدگان از همدیگر(( از قاره های مختلف و نژادهای مختلف )) همه آنها یک چیز را یا چیز های شبیه به هم تعریف می کنند: موجوداتی کوچک و مهربان با توانایی تله پاتی با چشمانی مورب و سر بزرگ روی آنها زمایشاتی انجام می دهند…

 

در بخش های بعدی حوادث گوناگونی را که در پیرامون این قضیه اتفاق افتاده برای شما شرح خواهم داد.

 

 4.ربودن حیوانات : گزارشات جالب در مورد چگونگی ربوده شدن حیوانات و یافت شدن جسد آنها در حالی

 که علایمی روی بدنشان است که نشاندهنده ی آزمایشات مخصوص و عجیب با تکنولوژی بسیار بالا میباشد.گاهی هم فلزاتی در بدن آنها یافت میشود.که در کره ای زمینی یافت نمی شوند. و نیز جسدشان دارای تشعشعات رادیو اکتیو است.در همین مورد یک گزارش وجود دارد ( البته موثق بودن آن مورد تایید نیست ) که در روستایی در آرژانتین ، صبح هنگام وقتی که مردم روستا برای شروع کار به مزارع خود رفتند.با صحنه ای عجیب برخورد کردند. تمامی گوسفندهای روستا مرده بودند. قسمت عجیب واقعه اینجاست که در بدن هر گوسفندی چند سوراخ وجود داشت ( نزدیک گوش ها ) و خون بدن تمامی گوسفند ها مکیده شده بود….

5. کتب باستانی و معماهای تمدنهای باستانی و آثار شگفت انگیزشان مثل اهرام مصر –خطوط نازکا- و  افسانه های بسیار جالب ( با نکات ظریف علمی ) در مورد خدایان باستان ….. 

در همین مورد به یک نکته جالب اشاره میکنم. و آنهم این که همانطور که میدانید میگویند که پیشینیان  معتقد بودند که زمین مرکز جهان است و بقیه ستارگان و سیاره ها  به دور آن مشغول گردش هستند.

 6. اظهارات دانشمندان معتبر- فضانوردان – خلبا نان – سیاسیون مبنی بر مشاهده و همکاری بعضی ازفرازمینی ها با انسان ها و همچنین ادعای بعضی افراد در مورد ارتباط با فرازمینی ها و ارائه مدارک جالب توسط آنها…

در قسمت بعدی به یکی از این افراد عجیب به نام بیلی مایر می پردازیم که ادعای ارتباط با موجودات فرازمینی را دارد.

  

7. بررسی حوادث مربوط به سقوط یوفوها و تاثیر آن ها بر پیشرفت علوم انسانی و پایگاه های سری در آمریکا برای تحقیق روی یوفوهای ساقط شده – حادثه ی روزول

  

موارد هفت گانه گفته شده از موضوعاتی است که معمولا یوفولوژیست ها بر روی آنها به کار و تحقیق می پردازند.اما در موارد گفته شده به افرادی اشاره کردیم . که مدعی اند با موجودات فضایی در ارتباطند. در بین این افراد یک کشاورز سویسی به نام بیلی مایر از شهرت خاصی برخوردار است.

عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 18 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 7:44 بعد از ظهر ] [ me ]

ر من بین این سه راز رابطه ای وجود دارد اول از اتلانتیس شروع می کنیم .جزیره ای که افلاطون وخیلی از اساطیر در کتاب های خود از ان  اسم برده اند. و از ان سخن گفته اند . جای این جزیره که خیلی هم مردمانش غنی بوده اند پشت ستون های هرکول  یعنی بین قارهای اروپا وامریکا قرار داشته. و اگر در نقشه نگاه کنید متوجه خواهید شد که این جزیره در جایی نزدیک مثلث برمودا قرار داشته  . پس می توان حدس زد که ارتباطی بین این دو وجود دارد.ایا جزیره ی اتلانتیس در اعماق مثلث وجود دارد؟ ایا مثلث جزیره را در خود کشیده است؟ ایا مثلث یکی از اثار طوفان بزرگ (طوفان نوح)است؟پس حدس وگمان هایی می توان زد. واما در مورد یوفوها ایا مثلث برمودا مطعلق به ان هاست؟ یعنی یکی از ابزار های مرموز ان هاست؟ وشاید هم یوفوها همان مردمان اتلانتیس هستن که هنگام  تخریب شدن ان با وسایل پیشرفته خارج از زمین شدند.پیشنهاد می کنم کتاب ارابه ی خدایان را مطالعه کنید.در این کتاب در مورد این که گذشته ی زمین ما چگونه بوده است؟ایا کسانی از سیارات دیگر امده اندوبا اجداد ما رابطه بر قرارکرده اند. شاید هم ان ها همان مردمان اتلانتیس بوده اند. اگر بر فرض بگیریم که  جزیره به علتخشم خدای خود یعنی زعوس در اعماق اقیانوس فرو رفته باشد ولی ساکنانی جان سالم به در برده باشند پس پای زعوس هم این وسط کشیده میشود وقطعا خدایان گذشته به جزیره ی اتلانتیس و فرازمینی ها مرتبط می باشد.ادامه دارد... 

عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 17 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 6:46 بعد از ظهر ] [ me ]

همانطور كه مي‌دانيم ليزر ( Laser ) به معني ( Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation ) تقويت نور بوسيله پخش تشعشع تحريك شده است . در واقع اين اصطلاح مربوط به يك تكنيك و يا روش خاص آزمايشگاهي است ، ولي از اين اصطلاح به عنوان نام ابزار اين تكنولوژي استفاده ميشود . ميزر ( Maser ) هم به معني ( Microwave Amplification by Stimulated Emission of Radiation ) تقويت مايكروويو بوسيله پخش تشعشع تحريك شده ميباشد .

با دقت به عكس زير توجه نماييد :

 

 

همانطور كه در عكس فوق مشخص است يك گاو هلشتاين توسط يك بشقاب پرنده از روي زمين برداشته شده و در هوا معلق و دچار حالت بي‌وزني شده است . اين صحنه توسط يك عكاس شكار شده است . گزارشهاي بسياري ارايه شده مبني بر اينكه بشقاب پرنده‌ها ميتوانند هواپيماها و هليكوپترها را در آسمان و ماهواره‌ها را در فضا بربايند و با خود به مكاني نامعلوم ببرند ، اين گزارشات حتي براي سرقت اتومبيل‌ها ، تانكها ، كشتي‌ها و حتي زيردريايي‌ها توسط بشقاب پرنده‌ها ارايه شده است . به اين اشيا ناشناخته شبيه بشقاب پرنده‌ها كه در زير آب مشاهده شده‌اند USO گفته ميشود . ليست بسيار بالا بلندي از اين مسروقه‌ها و مفقود شده‌ها در دست است ، همچنين سرنشينان آنها كه هيچ اطلاعي از سرنوشت آنها در دست نمي باشد حتي هيچ سرنخي !   اينك اين سوال مطرح ميشود كه آنها چگونه اين كارها را انجام مي‌دهند . اين عمل آنها توسط ابزاري يا بهتر است بگوييم سلاحي انجام ميشود كه ميتواند امواج گرانشي توليد شده را در نقطه يا مكاني متمركز و يا تشديد كند كه ميتوانيم نام آن را متمركز كننده امواج گرانشي بگذاريم و اصطلاح GWC يعني ( Gravity Waves Concentrator ) را براي آن بر گزينيم ، با توجه به اينكه اينگونه اصطلاحات قراردادي و اختیاری هستند ، شايد اين اصطلاح در مباحث ديگر معاني متفاوتي داشته باشد ، حتي ميتواند يك نام تجاري ثبت شده نيز باشد . به هر حال با توجه به اينكه ما دو نوع ميدان گرانشي داريم ، بنابراين دو نوع موج گرانشي را ميتوان در نظر گرفت . ميدان و موج نوع اول جاذب ماده است ولي ميدان و موج دوم دافع ماده خواهد بود . زماني كه اين ابزار يا سلاح امواج گرانشي را متمركز و تشديد كند بسته به نوع آن ، اگر در شدت كم باشد ميتواند اشيا را به طرف خود جذب و يا اينكه از خود براند ، در عكس فوق اين امواج از نوع جذبي و شدت آن برابر وزن گاو بوده كه در نهايت گاو در هوا به شرايط بي‌وزني رسيده است ، لازم به توضيح است كه بشقاب پرنده براي بي‌وزني خود ميدان گرانش منفي معادل وزن خود و وزن گاو ايجاد كرده است كه براي جلوگيري از تداخل اين دو ميدان و موج ، امواج گرانشي روي گاو متمركز شده است ، سرنشينان بشقاب پرنده‌ها از اين روش براي خود آسانسور هم ايجاد مي‌كنند ،  يعني بدون نياز به فرود بشقاب پرنده بر سطح زمين ميتوانند از آن پياده و يا سور آن شوند . اما اگر شدت اين موج زياد باشد كه بيشتر در حالت رانشي از آن استفاده ميشود ، ميتواند اجسام و اشيا را خرد و متلاشي كند و اگر شدت و تمركز آن خيلي زياد باشد ميتواند هسته عناصر را متلاشي نموده و انرژي هسته‌اي بسيار زيادي را آزاد كند . بنابراين درگيري و رويارويي فيزيكي با بشقاب پرنده‌ها و سرنشينانشان كار بسيار سخت و مشكلي است ، سرعت نقل مكان و مانور آنها سرسام آور بوده به طوري كه مكان و سرعت آنها را نمي‌توان با رادارهاي زميني و فضايي اندازه گيري نمود ، براي اينكه آنها از امواج مايكروويو سبقت مي‌گيرند و اگر از اين سلاح‌ها و ابزارها استفاده كنند ، ميتوانند كوه‌ها را متلاشي و تبديل به دشتي صاف و هموار كنند ، چه برسد به شهرها و مناطق نظامي و ... ، باستان شناسان نشانه‌هايي از انفجارهای بسيار شديد هسته‌اي توام با ذوب شدگي مناطق نسبتا وسيعي را در سطح سياره زمين يافته‌اند كه مربوط به گذشته بسيار دور ميشود ، يعني زماني كه تمدن‌هاي بشري به اين صورت فعلي وجود نداشته‌اند كه نشانگر اين موضوع است كه يوفوها يا در گذشته‌هاي بسيار دور ، جنگهايي با هم داشته‌اند ، يا در حال آزمايش تسليحات خود و يا در حال فعليتهاي عمراني بوده‌اند . با توجه به اينكه سرعت امواج گرانشي در حدود ميباشد ، هيچ هدفي نمي‌تواند از شليك آنها در امان بوده و حتي بگريزد . اين موج بسيار مخرب و ويرانگر است تا جايي كه ميتواند به ساختارهاي دروني ذرات زير اتمي نفوذ كرده و آنها را نيز متلاشي و تجزيه و تبديل به ذرات بنيادي كند ، كه مسلما بدنبال آن مقدار بسيار زيادي انرژي به صورت امواج الكترومغناطيس در محيط منتشر خواهد شد . ساخت اين ابزارها يا تسليحات نياز به هندسه و فيزيك بسيار پيشرفته و مدرني دارد كه بتواند ميادين و امواج گرانشي را در دو نوع مختلف خود توليد ، تشديد و متمركز كند . تسليحات هسته‌اي و ليزري انسانهاي امروزي در مقابل اين تسليحات قديمي فوق پيشرفته يوفوها ، بسيار ابتدايي و پيش پا افتاده است ، براي اينكه از سرعت عمل و قدرت بسيار ناچيزي برخوردار ميباشد . 

عینک آفتابی اصل
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 15 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 6:34 بعد از ظهر ] [ me ]
[ 15 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 6:27 بعد از ظهر ] [ me ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

ابر برچسب
معادله ی نسبیت عام دارای زیر ساخت ریاضی محکمی است که با زمان متناسب است و مزیت آن هم این است که می توان زمان را به سریعتر از آنکه به آینده برود به عقب برد , با توجه به شتاب ثابت این دو چاله می توان گفت چه سیاه چاله چه سفید چاله هر دو جذب کننده مواد هستند و تفاوت آنها در پتانسیل آنها در مرز افق رویداد آنها است , در یک سیاه چاله مواد در افق رویداد آن می توانند فقط جذب گرددند در حالی که در افق رویداد یک سفید چاله بظر میرسد که مواد با سرعتی زیاد حتی در حدود نور منتشر می شوند و مانند یک منبع عمل می کنند , بنظر می رسد که یک سیاه چاله هرچیزی را که بدرون خود می کشد از یک جایی دیگر با همان آهنگ خارج می کند , سفید چاله ها نیز مانند سیاهچاله ها دارای نمونه های کوچکتری نیز می باشند الکترون ها نمونه هایی از یک سفید چاله کوچک هستند , در واقع سفید چاله ها در دنیای ریاضی زندگی می کنند و این بدان معنا نیست که حتما باید در دنیا وجود داشته باشند در حقیقت آنها اصلا وجود خارجی ندارند زیرا راهی برای تولید آنها وجود ندارد , : مشخصات جديدترين جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني + تصاوير مشخصات جديدترين جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني جنگنده فوق‌پيشرفته ايراني جنگنده ايراني تصاوير , سفر در زمان از بعد پنجم , سفر , در , زمان , از , بعد , پنجم , در فیزیک نجومی ,
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 3448
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تماس با مدیر وبلاگ
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
بازی بسیار
بازی آنلاین میوه های نینجا
 ـ 
بازی جدید فروت نینجا
 ـ